مدیریت انتظارات در بازار ارز پیچیده است/ستاد فراقوایی تشکیل شود
به گزارش اقتصادنیوز، شرایط ایجاد شده در بازار ارز و سیستم نقلوانتقال آن در پی اعمال تحریمهای اقتصادی ایجاد شده که با رفع تحریمها سازوکار انتقال ارز، دستیابی به منابع ارزی کشور و نرخ ارز تا حدودی دستخوش تغییر خواهد شد و سیستم حاکم بر بازار ارز در پی رفع تحریم نیاز به تغییراتی دارد در این رابطه چندی پیش پژوهشکده پولی و بانکی بانک مرکزی نشست ارزی با حضور محمدمهدی بهکیش، غلامعلی کامیاب، یحیی آلاسحاق و حسن معتمدی که در رابطه با رفتار نرخ ارز و چشم انداز آن در سناریوهای حصول توافق یا شکست مذاکرات برگزار کرد.مشروح این میزگرد را در ادامه می خوانید.
محمدمهدی بهکیش، نایب رئیس و دبیر کل کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بینالملل: نرخ ارز را معمولاً مبادلات بینالمللی هر کشور مشخص میکند ولی در کشور ما نرخ ارز دو پایه اصلی دارد، یکی انتظارات و چگونگی شکلگیری آن در جامعه است که نرخ ارز رو به بالاست یا پایین است. پایه دوم هم نرخی است که بانک مرکزی مدیریت میکند. بعد از اتفاقات اخیر در مذاکرات هستهای انتظارات به این سمت حرکت کرد که نرخ ارز پایین بیاید. حتی روزی رئیس بانک مرکزی دخالت کرد و گفت این نرخ ارز قاعدتاً نباید از مقداری مشخص پایینتر بیاید. البته این اظهارنظر آن هم هنگام افت نرخ در بازار آزاد سر و صدایی به پا کرد که چرا رئیس کل بانک مرکزی این صحبت را کرده است.
با این حال اظهارنظر بانک مرکزی انتظارات را تغییر داد. چرا که انتظار جامعه این بود که نرخ ارز هنوز پایینتر میرود. بنابراین در بازار احساس شد که بانک مرکزی در نظر ندارد اجازه افت بیشتر نرخ ارز را بدهد. به همین دلیل هم بانک مرکزی مورد انتقاد شدید قرار گرفت. هرچند من هم آن موقع منتقد تعیین نرخ بودم ولی اینکه بانک مرکزی جلوی واکنش هیجانی را گرفت به نوبه خود عمل مثبتی بود. چون انتظارات در کشور ما به صورت هیجانی میتواند تعادلها را به هم بزند. بنابراین نقش بانک مرکزی بسیار مهم است. چرا که حتی اظهارنظرش میتواند انتظارات بازار را تغییر دهد. نکته دوم این است که حجم صادرات یا منابع حاصل از صادرات ایران زیاد شده است. همانطور که اشاره شد این رقم در حال نزدیک شدن به واردات رسمی ماست.
مدیریت انتظارات در بازار ارز خیلی پیچیده است. چون عوامل متعددی به آن وابسته است. اگر توافقی صورت نگیرد ما باید طبیعتاً به طرف اقتصاد بستهتر برویم.
اقتصاد بستهتر یعنی اینکه حداقل صادرات، وارداتمان هم کاهش پیدا میکند. با اقتصاد خودکفا نمیتوانیم رشد اقتصادی ایجاد کنیم. ممکن است غذای مردم را بتوانیم تامین کنیم ولی رشد اقتصادی نمیتوانیم ایجاد کنیم. اگر بخواهیم رشد کنیم باید صادرات داشته باشیم. حال ارتقای صادرات افزایش تولید را به دنبال خودش میآورد. یعنی کالاهایی در این مملکت تولید شود که امکان صادراتشان فراهم است.
یکسری تکنیک برای نحوه اداره بازار ارز وجود دارد. اینگونه تکنیکها توسط بدنه کارشناسی بانک مرکزی مدیریت و اجرا شده است. اما دو مورد به نظر من باید به تکنیکهای قبلی اضافه بشود. نخست مدیریت انتظارات است. ما دقیقاً انتظارات را در قالب یک مجموعه سیستمی کنترل و اداره کنیم. در کنار آن نیز مدیریت انتظارات و مدیریت نرخ باید جهتدار باشد که این جهت باید سمت و سوی صادرات داشته باشد.
غلامعلی کامیاب،معاون ارزی بانک مرکزی: از زمان روی کار آمدن دولت یازدهم شاهد ثبات بازار ارز هستیم. من معتقدم یکی از دلایل اصلی ثبات بازار ارز بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم ناشی از اعتماد مردم به دولت و اعتماد مردم به عملکرد سریع و عقلانی دولت بوده است. انتظارات مردم از دولت و مذاکرات با توافقی که در آبان 92 آغاز و به بیانیه لوزان ختم شد، در ثبات بازار ارز بسیار موثر بود. هرچند در بیانیه لوزان توافق کلی حاصل شد اما عملاً اتفاق خاصی نیفتاد. لذا همه منتظرند توافقات به جزییات نوشته و امضا و عملیاتی شود و در نتیجه اگر قیمت در بازار پس از بیانیه لوزان تغییر ملموسی نداشت برای این بوده که اتفاقی نیفتاده است. نکته موثر دیگر در ثبات بازار این است که درآمد حاصل از صادرات نفت تنها منبع ورودی به بازار نیست.
رقیب قدر قدرتی برای بانک مرکزی در کشور ایجاد شده و آن هم صادرات کالاهای غیرنفتی است. حجم صادرات کالاهای غیرنفتی بالاتر رفته است. همین صادرات کالاهای غیرنفتی قادر است بخش اعظم بازار آزاد را جواب بدهد. این درآمدی است که تابع افزایش یا کاهش قیمت نفت یا افزایش حجم صادرات نفت و کاهش آن نیست. رویکرد دولت هم راجع به صادرات کالاهای غیرنفتی بسیار مثبت و سازنده بوده است.
ارز مقولهای مجرد نیست که در خلأ شکل بگیرد. عوامل مختلفی در بالا و پایین شدن نرخ ارز درگیرند که یکی از آنها نرخ سود است. قطعاً سیاستهای پولی و تعیین نرخ ارز روی بازار ارز هم تاثیر میگذارد و در طرف مقابل رفتار بورس اوراق بهادار هم روی نرخ ارز تاثیر میگذارد. هنر بانک مرکزی این است که بتواند تعادل در بین همه ابزارها ایجاد کند. وقتی که ما از ارز صحبت میکنیم تنها نمیتوانیم به محدوده عرضه و تقاضای آن نگاه کنیم.
اگر ما روی نرخ در بازار ارز صحبت میکنیم هدف صرفاً خود نرخ ارز نیست بلکه هدف رشد اقتصادی برای رواج تولید، رواج تجارت و نهایتاً فراهم کردن زندگی بهتر برای مردم کشورمان است. یکی از عواملی که در کشور ما روی بازار اثر میگذارد بحث سفتهبازی است. متاسفانه سفتهبازی در ایران در حال نهادینه شدن است. بانک مرکزی در سال گذشته برای اولین بار مقررات ناظر برای عملیات عرضه صرافیها را تدوین و ابلاغ کرد که خوشبختانه اثر خوب و مثبتی بر عملکرد بازار داشت.
ما هم در بانک مرکزی معتقدیم حتماً باید یکسانسازی صورت بگیرد. اما یکسانسازی لوازمی میخواهد که صرفاً منابع نیست. ما در حال حاضر با بانکهای بسیار محدودی کار میکنیم. اکنون ما برای واردات از حواله استفاده میکنیم تا اعتبارات. اگرچه حرکت بانک مرکزی به سمت یکسانسازی است، اما سیاستهای قدیمی نیاز به بازنگری دارند. سیاستهای بانک مرکزی در همین جهت است اما زمانی ما موفق خواهیم بود که بتوانیم منابعمان را در سطح بانکهای خارجی به حرکت دربیاوریم. لذا تا زمانی که محدودیتهای بانکی وجود دارد باید این قدمها را با احتیاط برداریم.
یحیی آلاسحاق،رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران:تصمیمگیری در رابطه با عرضه و تقاضای ارز که عامل اصلی تعیین این نرخ است تابع برداشت عرضهکننده و تقاضاکننده است. تقاضای ارز یا تجاری یا برای پسانداز یا برای سوداگری است. عرضهکنندگان هم بحثهای اقتصادی خاص خودشان را دارند. عرضه و تقاضا، واقعیتهای تجارت و غیرتجارت، تابع تشخیص و نوع برخورد و نمودی است که از فضا برمیآید. مهم این است که تصمیمگیر در آن لحظه چه برداشت میکند. تمام هنر مسوولان و مدیران در بازار ارز، تشخیص این فضا و عوامل تاثیرگذار بر آن است.
در رابطه با شرایط خارجی، کشور به سمتی میرود که از تنشها کاسته شود. برداشت عموم بر این است که اگر این مساله حل و فصل شود هزینهها پایین آمده و سرمایهگذاری و عرضه ارز هم زیاد و بیشتر میشود و منابع قفلشدهای که در خارج هست وارد بازار میشود. در طرف مقابل نیز با بهبود تجارت و نقل و انتقالات مالی تقاضای ارز هم بالاتر خواهد رفت.
که اتفاقاً اگر توافق نشود کار بانک مرکزی به مراتب راحتتر از حالتی است که توافق بشود. در صورت حصول توافق یک نظام مدیریتی بسیار جامع و عمیق با توجه به اقتضائات لازم است.
نکتهای که نباید از آن غافل شد رابطه نرخ ارز با متغیرهای کلان اقتصادی است. شرایطی که هماکنون در مسائل بانکی، روابط بانکی و مجموعه ذخایر و مجموعه سود و زیان و... با آن روبهرو هستیم ما را وادار نخواهد کرد که بعضی از سیاستها را عوض کنیم؟ رکود، مساله اشتغال، فشارها، نقدینگی، توان نظام بانکی، شرایط عرضه و تقاضا، پول داخل کشور به اضافه مسائل اجتماعی قادر است حوزه کلان را دگرگون کند.
ما در رابطه با بازارهای اطراف با همه محدودیتها و با همه اقتضائات بازار حداقل حدود 12 میلیارد دلار در عراق و 10، 15 میلیارد دلار بازار ترکیه را داریم. ما برای 300 میلیون نفر در اطرافمان بازار داریم. آیا میشود در شرایط غیرعادی با ابزارهای عادی و انضباطات عادی رفتار کرد؟ نمیشود. باید مدیریت بحران کرد و مدیریت بحران، ابزار و لوازم متفاوتی با شرایط عادی دارد. اکنون وقت آن نیست که مسائل مالیات، بیمه، طرحها و تسویهحسابهای گذشته را به صادرات وصل کنید.
سنگها را برداریم. نکته بعد احتیاج مبرم ما به فرماندهی و مدیریت و راهاندازی یک ستاد عملیاتی است. اگر قبول کردیم که در یک جنگ اقتصادی هستیم و اگر قبول کردیم که طرف مقابل از ابزار اقتصادی استفاده میکند، دقیقاً برای پاتک قضیه، یک ستاد عملیاتی و یک نقشه راه مشخص با اقتضائات زمانی باید داشته باشیم.
پیشنهاد خاص من این است که اگر این توافق حاصل نشود، بلافاصله باید ستاد فراقوایی تشکیل شود که همه را تحت فرماندهی بگیرد. ستاد فراقوایی لازم است که در شرایط جنگ اقتصادی مسائل مربوط به بانک و ارز و سایر مسائل دیگر را بر عهده بگیرد. در آن ستاد فراقوایی، بانک مرکزی باید اقتدار بالایی بر اداره امور داشته باشد.
مدیریت جنگ مدیریت ویژه است؛ مدیر میخواهد، انضباط میخواهد، اعتدال میخواهد. زمانی که بانک مرکزی در یک موقعیت ویژه قرار میگیرد، آیا نمیتواند با خواهش و التماس چارچوب قوانین و مقررات خود را جلو ببرد. این امکانپذیر نیست.
حسین معتمدی، مدیرعامل بانک اقتصادنوین:دلیل فروکش کردن نوسانات بازار ارز ظرف چند ماه اخیر و بعد از بیانیه لوزان به طور مشخص این است که تقاضای سفتهبازی از بازار خارج شد. زمانی که بازار با هیجانات زیادی درگیر بود، عدهای ریسکپذیر مقدار زیادی ارز را خریداری کرده بودند و قابل انتظار بود که بعد از بیانیه لوزان اینگونه تقاضاها از بازار بیرون برود. در طرف مقابل، دلیل دوم افزایش عرضه بوده است. به هر حال، در چارچوب بیانیه هستهای هم فروش نفت بهبود پیدا کرده است و هم درآمد ناشی از فروش نفت که ظرف تامین نیازهای اساس کشور میشود راحتتر قابل دسترسی است.
به علاوه وجوهی در چارچوب بیانیهها که حدود پنج میلیارد دلار بود، به عرضه ارز اضافه شد. به نظر میآید خالص اعداد و ارقام حساب سرمایه هم، بهبود پیدا کرده است. به علاوه بازارهای دیگر و در راس آنها بازار پول، فرصتهای بیشتری را فراهم آورد. در همین دو سال نرخ بازدهی واقعی بازار پول دو تا چهار درصد افزایش پیدا کرده است. بازار پول برای افرادی که هدف سرمایهگذاری با منابع نقدی خود داشتند، به عنوان جایگزین بازار ارز و بازار طلا و حتی بازار سرمایه، نقش و جایگاه بیشتری پیدا کرد.
خروج بانک مرکزی از بازار ارز بعد از اتفاقات تحریم و رها کردن بازار غیرمتشکل اعتماد به بانک مرکزی را کاست. نظرم این نیست که بانک مرکزی اگر مدیریت خود را ادامه میداد نرخ ارز مثلاً 3500 نمیشد اما لااقل اعتماد به بانک مرکزی حفظ میشد. باید هرچه زودتر مدیریت بازار ارز کاملاً با نظام شناور مدیریتشده در اختیار بانک مرکزی قرار گیرد. اینکه بانک مرکزی حتماً نباید برای مدیریت، منابع نفتی داشته باشد. مثلاً مگر سریلانکا منبع نفتی دارد؟ پس فقط کافی است که اسب سرکش نرخ ارز را مهار کرد. اما در هر صورت بهتر است چه در صورت توافق و چه عدم آن، نظام ارز اصلاح شود و بانک مرکزی نظام نرخ ارز شناور مدیریت را حاکم کند.
ارسال نظر